من که حیران ز ملاقات توام

ساخت وبلاگ
بیش از اینها ، آه ، آری بیش از اینها می توان خاموش ماند   می توان ساعات طولانی با نگاهی چون نگاه مردگان ، ثابت خیره شد در دود یک سیگار خیره شد در شکل یک فنجان در گلی بیرنگ ، بر قالی  در خطی موهوم ، بر دیوار میتوان با پنجه های خشک پرده را یکسو کشید و دید در میان کوچه باران تند میبارد کودکی با بادبادکهای رنگینش ایستاده  زیر یک طاقی گاری فرسوده ای میدان خالی را با شتابی پرهیاهو ترک میگوید   می توان بر جای باقی ماند در کنار پرده ، اما کور ، اما کر   می توان فریاد زد با صدائی سخت کاذب ، سخت بیگانه " دوست میدارم " میتوان در بازوان چیرهء یک مرد ماده ای زیبا و سالم بود   با تنی چون سفرهء چرمین با دو پستان درشت سخت میتوان در بستر یک مست ، یک دیوانه ، یک ولگرد عصمت یک عشق را آلود میتوان با زیرکی تحقیر من که حیران ز ملاقات توام...ادامه مطلب
ما را در سایت من که حیران ز ملاقات توام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherxsher بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 14:11

من که حیران ز ملاقات توام من که حیران ز ملاقات توامچون خیالی ز خیالات توام به مراعات کنی دلجوییاه که بی‌دل ز مراعات توام ذات من نقش صفات خوش توستمن مگر خود صفت ذات توام گر کرامات ببخشد کرمتمو به مو لطف و کرامات توام نقش و اندیشه من از دم توستگویی الفاظ و عبارات توام گاه شه بودم و گاهت بندهاین زمان هر دو نیم مات توام دل زجاج آمد و نورت مصباحمن بی‌دل شده مشکات توام ای مهندس که تو را لوحم و خاکچون رقم محو تو و اثبات توام چه کنم ذکر که من ذکر توامچه کنم رای که رایات توام سنریهم شد و فی انفسهمهم توام خوان که ز آیات توام -مولانا + نوشته شده در  پنجشنبه نهم آذر ۱۳۹۶ساعت 11:31&nbsp توسط بام  |  من که حیران ز ملاقات توام...ادامه مطلب
ما را در سایت من که حیران ز ملاقات توام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherxsher بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 14:11